نخودچی من 3 ماهش شده

گلم سلام

خوبی؟؟؟

منم خوبم این روزا عروسکمن شدی و حسابی با هم بازی می کنیم و سرگرمیم

فکر می کنم از اون دخملای شیطونی

این روزا یه کمی بهتر شیر می خوری اما بعضی روزها هم اصلا دوست نداری شیر بخوری و من همش از خودم می پرسم یعنی تو گرسنه ات نمیشه؟؟؟!!!

خوب لابد نمیشه؟؟؟

خلاصه که خیلی خیلی دختر خوبی هستی اگه شیر یخوری دزست دیگه حرف نداری

بالاخره 3 ماهت هم تموم شد اما واقعا هیچی نفهمیدم هرچی دوران بارداری سخت بود و دیر می گذشت این روزا دارن مثل برق و باد می گذرن

خیلی از روزا فکر می کنم نکنه فرصت های این روزا زود بگذرن من نرسم زیاد ازت عکس بگیرم هر روز داری به لطف خدا بزرگ بزرگتر میشی

من لحظاتی که به صورتت خیره میشم مخصوصا وقتایی که خوابی همش خدا رو شکر می کنم که این لطف رو به من کرده و هنوز باورم نمیشه که یه روزی شما تودلم بودی

همه ی اون روزای سخت رو با شرایط سختش پشت سر گذاشتیم و حالا شدی فرشته ی خونه ی ما

حالا هر کاری می کنیم برای آینده بهتر توست

خیلی دلم می خواد یه دختر خوب تربیت کنم و نهایت تلاشم رو هم می کنم

اما حالا می خوام چند تا عکس از 3 ماهگی عزیز دلم بزارم

که خودم خیلی دوسشون دارم

مامان چقدر داستان گفتی من تو فکرم اینجا کجاست

- مامانم اینجا خونه ی مادر جونه و این عکسا به مناسبت 3 ماهگی شما گرفته شده قربون قدت بشم

اینجا هم بابا حمید از پس پروژه شیر دهی شما بر اومده که در نوع خودش بی نظیر بوده  در پایان شما خوابت برده و این عکس هنری رو مامان افسانه ازت گرفته

اون خنده ات قربون

این عکسم با درخواست بابا حمید گرفته شده تا بهت نشون بده یه روزی اندازه این عروسکت بودی گلم

عروسک من همیشه برات آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم

خییییییییییییییییییییلییییییی خییییییییییییلی دوست دارم